این روزها برخی از کسبوکارها با درخواستی عجیب از سوی کارمندان خود مواجه هستند؛ ساعت کاری از ۱۲ ظهر به بعد و آن هم به دلیل درآمدهای حاصل از معاملات بورسی. یکی از مهمترین راههای سرمایهگذاری بورس است و این افراد این روزها تصور میکنند که بورس بهترین انتخاب برای سرمایهگذاری است. آنها بورس را انتخاب کردهاند و حالا برای اینکه سر فرصت بتوانند به خریدوفروش بپردازند و درآمدی از این راه داشته باشند، از کارفرما درخواست میکنند که ساعت کاری آنها را تغییر دهد و اگر با این درخواستشان موافقت نشود حاضر هستند که استعفا بدهند. عدهای نیز بدون داشتن هیچ درخواستی در لابهلای کارهایشان به معاملهکردن میپردازند و روزانه بخشی از انرژی و وقت خود را صرف این موضوع میکنند. جوی که این روزها در شرکتها و بین کارمندان به وجود آمده، قطعا اگر کنترل نشود میتواند چالش جدی را برای کسبوکارها ایجاد کند.
آیت حسینی مدیرعامل گروه نشانه نیز با چنین درخواستهایی روبه رو شده است. او در این خصوص توضیح داد: «در ابتدا بهصورت خیلی محدود چنین درخواستی مطرح شد؛ اما با اتمام قرنطینه، این درخواستها بیشتر شد و بهانههای مختلفی هم برای این تصمیم گفته میشد. البته پرسنل قدیمی که با شرایط کاری و روحیات من آشنا بودند و با توجه به تعصبی که به مجموعه داشتند، چنین درخواستی را مطرح نمیکردند و این خواستها بیشتر از طرف نیروهای جدیدتر و جوانتر مجموعه مطرح میشد. در ابتدا پاسخ من، پیشنهاد ساعت کاری از ۱۲ ظهر بهبعد بهصورت آزمایشی و بهشرط تأثیر مثبت در راندمان کاری بود، چون افرادی که چنین خواستهای داشتند، بهانههایی ازجمله مریضی افراد خانواده یا درگیری کاری را مطرح میکردند که اخلاقا وظیفه داشتم با ایشان همراهی کنم؛ ولی کمی بعدتر که درخواستها بیشتر شد، صریحا مخالفتم را اعلام کردم. وقتی اصرار همکاران را دیدم، از آنها خواستم تا صادقانه علت واقعی این درخواست را مطرح کنند که در پاسخ گفتند صبحها در بازار بورس فعالیت دارند. در هر حال من با این درخواست به صورت موردی موافقت یا مخالفت کردم.»
پیشنهاد حسینی به همکارانی که اصرار بر چنین روش همکاری داشتند این بود که میتوانند بهجای همکاری تماموقت بهصورت پارهوقت به همکاری با نشانه ادامه دهند و اساس کار را بر پایه عملکرد خروجی قرار دهند. او توضیح داد: «واقعیت این است که در امتداد کار حرفهای فعالانه در بورس باید فراتر از ساعت ۱۲ وقت گذاشت و این میتواند خود به شغلی تمام وقت تبدیل شود. در این بین مهم این است که فرد با آگاهی و دانش انتخابش را عوض کند و پای تمام مخاطرات آن نیز بایستد.»
متأسفانه فرهنگ مردم کشور ما فرهنگ سختکوشی و تلاش نیست و مثل بسیاری از کشورهای توسعهیافته مردمانی فعال نداریم که کار کردن برای آنها جذاب و در اولویت باشد. در جامعهی ما کمتر کار کردن و بیشتر درآمد داشتن، ایدهالترین شیوه زندگی برای مردم است. عموم مردم جامعه وقتی میبینند که افرادی بدون کوچکترین زحمت و با تکیه بر ارتباطات و یا حتی شانس، از روشهای قانونی و غیرقانونی، پول بسیار زیادی بهدست میآورند، بهدنبال روشی میگردند که آنها هم بتوانند چنین پولهای بادآورده و بیزحمتی را بهدست بیاورند. در عین حال با توجه به شرایط اقتصادی روز جامعه که با توجه به نرخ تورم و نرخ برابری ارز، ارزش پول مردم بهصورت روزانه در حال کاهش است، مردم بهدنبال روشی میگردند که بتوانند ارزش دارایی اندک خود را حفظ کنند.
او ادامه داد: «حالا که بستری در بورس فراهم شده که با هیاهوی اطراف آن، تصور عموم مردم این است که با کمترین تلاش و وقت گذاشتن، میتوانند در کوتاهمدت بیشترین سود را بهدست بیاورند، چرا باید خود را متعهد و ملزم به محیط کار با انواع زحمتها و تعهدها قرار دهند؟ آنها فکر میکنند که با مدتی فعالیت در بورس میتوانند سرمایهی خود را چند برابر کنند و پس از آن، دیگر هیچ نیازی به کار کارمندی نخواهند داشت. این مسائل باعث جذابیت بازار بورس برای کارمندان شده است.»
نگرانی اصلی حسینی در مورد این مسئله در درجهی اول سرخوردگی ناشی از شکست احتمالی در این بازار است که آسیبهای روحی و روانی را برای این افراد در پی دارد. به هر حال درب بورس همیشه روی پاشنه موفقیت و سوددهی نمیچرخد و حتما در بلندمدت برای افراد ضررهایی نیز به همراه دارد. «همچنین با توجه به وضعیت اقتصادی ناشی از تحریمها و بحران ویروس کرونا در سطح بینالمللی، احتمال اینکه شرکتهای بورسی در آیندهای نهچندان دور با رکودهای قابل توجه مواجه شوند، زیاد است. در چنان شرایطی افرادی که همهی سرمایه مادی و معنوی و بهصورت خاص، وقت خود را صرف بورس کردهاند، هم پسانداز اندک خود را از دست دادهاند و هم بهدلیل تغییر شرایط کاری، خود را از درآمد بدون ریسک کارمندی محروم کردهاند.»
به عقیده حسینی، کسبوکارها باید از این نگران باشند که نیروی انسانی آنها با دید کوتاهمدت، فریب چشماندازِ از دور زیبای بورس را بخورند و بخواهند سبک کاری خود را عوض کنند. پیامد چنین موضوعی، بیانگیزگی و کاهش بهرهوری نیروی انسانی خواهد بود. بنابراین مدیران باید در چنین وضعیتی وقت و انرژی بیشتری برای آموزش نیروی انسانی خود بهویژه در جهت آشنایی آنها با واقعیت بازار بورس و خطرهای آن (در عین فرصتها و مزیتهای آن) بگذارند و در کنار آن، از کارمندان در شرایط نامساعد اقتصادی کنونی حمایت معنوی بیشتری بهعمل بیاورند.
منبع: راه پرداخت
Please resize the browser window wider, you are not in mobile device. Switch to mobile device to see the mobile view.